– گروه میراث فرهنگی – باورش سخت است اما زمانی بازار تهران مکان امنی بود. مکان امنی برای زندگی. به خصوص محله عودلاجان که سکونت در آن شوکتی داشت و مردم در آنجا برو بیایی داشتند. حالا تصورش هم غیرممکن است که کسی ساکن بازار تهران شود. کمتر بازاری پیدا میشود که ساکن همان حوالی محل کارش باشد. حالا بیشتر بازاری ها شمال شهر تهران در هوایی مطلوب تر در امنیت زندگی میکنند، کارشناسان میراث فرهنگی میگویند که از بین رفتن سکونت در بافت تاریخی بازار بیشترین آسیب را به آن زده است و آن را ناامن و بی اعتبار کرده.
اما چه زمانی مردم از سکونت بازار تهران هراس کردند؟ هر چند این بحث سر دراز دارد و نیاز به بررسی و کارشناسی کلان. اما برخی از کارشناسان شهری میگویند که مهمترین ضربه به بافت تاریخی بازار سال ۸۴ وارد شد. زمانی که بیش از ۶ هکتار از بافت تاریخی عودلاجان در جریان طرح ساماندهی شهرداری منطقه ۱۲ تخریب شد. حالا ۸ سال از آن روزها میگذرد. طی این ۸ سال بازار تهران روز به روز از هویت تاریخیاش فاصله گرفته. هرچند در سال ۹۱ شهردار بافت تاریخی اقدام به ساماندهی خیابان ۱۵ خرداد کرد و این خیابان سنگفرش و تردد اتومبیل ها در آن ممنوع شد اما این اقدام هم نتوانست که جلوی از بین رفتن هویت تاریخی آن را بگیرد.
محمد باقر قالیباف، شهردار تهران پس از سه دوره مدیریتی بر مسند شهرداری تهران؛ چند ماه پیش به قلب بافت تاریخی تهران و محله عودلاجان در سکوت خبری سر میزند، یک ماه بعد از این بازدید رسانهها خیلی اتفاقی می فهمند و از قول او می نویسند: ۱۰۰ خانه تاریخی در این محله شناسایی و خریداری میشود تا خودش، معاونان و مدیران شهرداری تهران در آنها ساکن شوند.
اما این وعده آقای شهردار، آن هم در سکوت خبری معلوم نیست که چقدر میتواند، هویت بازار نشینی که زمانی مورد ارج و قرب بود را به آن باز گرداند و بازاریهای الهیه و فرشته نشین را متقاعد کند که به محله عودلاجان بیایند و همانجا در کنار محل کارشان ساکن شوند و البته ناخودآگاه خدمت بزرگی هم به رفع ترافیک تهران بزرگ بکنند.
چراکه آخرین آمارها حکایت از آن دارد که روزانه حدود یک میلیون نفر در بازار تهران تردد کرده و ۳۵۰ هزار نفر در حال کسب و کار هستند و بیشترین تردد از ضلع شمال بازار انجام میشود که ساماندهی آن جزو برنامه های شهرداری است.
سرگردانی توریستی
بازار برای توریست ها در هر کشوری نه تنها محلی برای خرید سوغاتی است، بلکه فضایی هم برای شناخت فرهنگ مردم به شمار میرود. بازار تهران شاید تنها جایی است که توریست های خارجی که بیشتر تهران برایشان جایی است که می توانند از آنجا به شیراز و اصفهان بروند، میشناسند.
بازاری در هم و برهم که از دوم آبان سال ۵۶ با شماره ۱۵۴۰ در زمره آثار تاریخی ایران قرار گرفته است، شماره ثبتی که هیچگاه نتوانست به داد بافت تاریخی بازار در برابر سودجویان و سوداگران برسد. بازاری تنها در میان خیابانهای مولوی در جنوب، سیروس (مصطفی خمینی ) در شرق، بوذرجمهری (پانزده خرداد) در شمال و خیام در غرب. با میدان های قدیمی همچون محمدیه، چهارراه مولوی و چهارراه سیروس که هر روز در معرض تغییر و تحول است.
بازار تهران سبزه میدان هم دارد که تصویرهایش در بیشتر کتاب های معرفی تهران قدیم دیده میشود، با این وجود هیچ کدام از این ارزش ها دلیل کافی برای صیانت از این میدان به حساب نیامد. بیش از هر چیز بازار تهران برای توریست ها تنها سرگردانی به ارمغان میآورد. مگر اینکه شانس بیاورند و راهنمای خوبی داشته باشند که با این راهنما سری به کاخ گلستان بزنند یا در رستوران مسلم و شرف الاسلام غذا بخورند، و این تنها بهره توریست ها از قلب تاریخی پایتخت ایران است. آن ها اصلا نمیتوانند با گذر لوطی صالح آشنا شوند یا اینکه محله عودلاجان را درک کنند. توریستها فقط می آیند در شلوغی می چرخند و با فرهنگ «چانه زنی» آشنا میشوند و میروند.
بازار تهران اما بر جای می ماند با قلبی که چندی پیش سرای دلگشایش تخریب شد و مجتمع تجاری مرتفعی دارد جای آن را میگیرد و حتی ممکن است با این ساخت و ساز کاخ گلستان از فهرست میراث جهانی یونسکو خط بخورد و تنها اثر جهانی پایتخت خیلی راحت حریمش خدشه دار شود. بازار تهران بر جای میماند با سر در بازار آهنگرانی که به شکل بد و نامناسبی مرمت شده و بیشتر نشان از کج سلیقگی معماران ایرانی دارد یا حفظ هویت. بازار تهران میماند با همه خاطراتی که جلویش دارند پرپر میشوند.
سوختن در دالان های مرگ
هنوز داغ سوختن دو زن در مرکز تجاری در بازار تهران تازه است. سال هاست که بحث آتش سوزی در بازار تهران در اولویت امور قرار گرفته با این حال این روزها «دالان مرگ»، نامی است که بازاری ها به دالانهای فرسوده بازار گذاشتهاند. افزایش تعدد آتش سوزی، گودبرداری های غیر اصولی، تخریب بدنه بازار و کشته شدن کارگران و کسانی که در این راه رفت و آمد می کنند، همه خبرهایی است که هر روز رسانه ها بازار تاریخی تهران میدهند. یکی از دلایل آتش سوزی در دالان های بسته بازار هم برق کشی ناموزون و بر هم ریخته ان است.
با اینکه ساماندهی بازار تهران پروژه ای است که به سال ها پیش برمی گردد و به دلیل اهمیت و ویژگیهای مهمی که این بازار در حیات تاریخی، سیاسی و اقتصادی ایران دارد، همواره مورد توجه مسئولان ارشد حکومتی بوده؛ اما مسأله اصلی اینجاست که به رغم اهمیت بازار، این مجموعه همچنان نابسامان است. برخی از صاحب نظران بر این باورند که اقدامات ساماندهی بازار به دلیل جا به جایی سرمایه های کلان و وسط بودن پای منافع و سودهای شخصی، نه تنها به نتایج مطلوب نرسیده بلکه اکنون بلای جان مردم هم شده است. در این میان، مسئولان ناظر هم چندان بی تقصیر نبوده اند.
امروز تصویری که از بازار تهران در ذهن مردم حک شده، ریزش برخی از دیوارها و طاق ها بر اثر گودبرداریهای شبانه، گسترش آتش سوزی در انبارهایی که ایمنی ندارند است، تصاویری که نشان میدهد بازار تهران بیشتر بحران آفرین است تا سرنوشت ساز.
هرچند سازمان میراث فرهنگی باید ناظر اجرای پروژه های ساماندهی بازار تهران باشد، اما به نظر میرسد که چندان در این زمینه موفق نبوده است چراکه اقدامات مرمتی بازار تهران در سالهای ۹۰ و۹۱ بلای جان آن شده است. شرکت پیمانکار شهرداری در برخی از دالان های بازار سقف زده و از مصالح غیرقابل اطمینان در اصول معماری استفاده کرده است. این در حالی است که حتی بیگانگان هم میدانند که بازار تهران سقف نداشته است.سر توماس هربرت، در سفرنامهٔ خود در سال ۱۱۰۸ قمری (دورهٔ صفویه) بازارهای تهران را فاقد سقف توصیف میکند. اما چرا باید سقف بازار تهران مانند بازارهای سنتی کاشان و تبریز مرمت شود؟
برای همین هم این ساماندهیها نه تنها باری از مشکلات بازار تهران کم نکرد، بلکه میزان مرگ و میر را هم در آن افزایش داد. حالا هم نزدیک یک سال است که شهرداری و سازمان میراث فرهنگی و کسبه در عودلاجان تصمیم گرفته اند که یک بخش از ورودی این بازارچه را مرمت کنند. اقدامی که بیش از یک سال است از عهده اجرای آن برنیامده اند.
بااینکه محمد حسین فراهانی، رییس وقت میراث فرهنگی تهران گفته بود که عودلاجان را تبدیل به شهر موزهای همچون شهر پاریس میکند اما هرگز از انجام این وعده بزرگ سربلند بیرون نیامد.
حالا بازار تهران مانده است با هزاران وعده و وعید رو به رویش، وعدههایی که یکی یکی نابه کار از آب در می آید و بازار روز به روز از هویت تاریخی اش فاصله می گیرد و همچنان بحران را به کسبه اش هدیه میکند.
بازار تهران اگر مدیران شهری و میراث فرهنگی و کسبهاش دلسوز و مدبر داشت، میتوانست یکی از مهمترین مناطق گردشگری دنیا به شمار رود. شاید میشد حجرههای عودلاجان صنایع دستی مرکز فروش صنایع دستی سراسر ایران شود. شاید میشد ارازل و اوباش و معتادان جایشان را به فروشندههای سرشناس در همه دنیا بدهد. آرمانهایی که امروز به نظر بعید میآید اما اگر طرح جامعی برای آن تعریف میشد میتوانست در سراسر دنیا بدرخشد.
فاطمه علی اصغر