نام استان: زنجان (Zanjan)
مرکز استان: شهر زنجان
موقعیت جغرافیایی استان:
عرض جغرافیایی: ۳۵ درجه و ۲۵ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۱۵ دقیقه شمالی
طول جغرافیایی: ۴۷ درجه و ۱ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۵۲ دقیقه شرقی
موقعیت نسبی استان: واقع در شمال غرب ایران
همسایگان استان:
شمال: استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی
شمال شرق: استان گیلان
شمال غرب: استان آذربایجان غربی
جنوب: استان همدان
غرب و جنوب غرب: استان کردستان
شرق: استان قزوین
مساحت استان: بیش از ۲۲۱۶۴ کیلومتر مربع
تعداد شهرستانها: ۷
نام شهرستانها: ابهر، ایجرود، خدابنده، زنجان، طارم، خرمدره و ماهنشان
جمعیت استان: ۱۰۱۵۷۳۴ نفر
فاصله مرکز استان تا تهران: ۳۱۹ کیلومتر
همچنین بخوانید :
در خصوص وجه تسمیه زنجان تاکنون نظرات گوناگونی از سوی پژوهشگران و
نویسندگان ارائه شده است. قدیمیترین نامی که به این منطقه اطلاق شده است؛
«زندیگان» به معنای اهل کتاب زند (معروفترین کتاب آیین زردشتی ساسانی) و
گان از پسوندهای فارسی عهد باستان است که در دوره ساسانیان بر این منطقه
گذاشته شده است. گفته میشود بنای شهر زنجان در زمان اردشیر بابکان ساخته
شده و در آن زمان نام «شهین» یعنی منسوب به شاه به آن اطلاق میشده است.
حمدالله مستوفی؛ تاریخنگار مشهور، بنیاد شهر زنجان را متعلق به اردشیر
بابکان؛ مؤسس سلسله ساسانیان دانسته و نام نخستین این شهر را شهین ذکر کرده
است. در لغتنامه دهخدا نیز در سر واژه شهین چنین نوشته شده است:
«شهین نام شهر زنگان است و معرَّب آن زنجان باشد و گویند این شهر را
اردشیر بابکان بنا کرده است و شهری بود بزرگ در میان ری و آذربایگان، و وجه
تسمیه آن، مخفف زندگان یعنی اهل کتاب زند است و زندیگان، زنگان شده و دال
او محذوف گردیده».
مأخذ و منبع مستوفی در مورد کلمه شهین که به زنگان اطلاق میگردیده مبهم
است و تاکنون هیچ منبع موثق دیگری در این ارتباط اظهارنظر ننموده است. آنچه
مسلم است از نظر زبانشناسی کلمه شهین ارتباطی به زبانهای پارسی باستان و
ادبیات اوستایی ندارد. بنابراین بهطور حتم این شهر در دوران ساسانیان،
زندیگان نام داشته که به علت کثرت استعمال تخفیف یافته و در دوران استیلای
اسلام زنگان نام گرفته است چون در زبان عربی حرف «گ» به «ج» تبدیل میگردد
بنابراین کلمه زنگان به «زنجان» تبدیل شده است.
از اواخر دوران قاجار، این منطقه در منابع و متون جغرافیایی، خمسه نام
گرفته است. در این خصوص دو نظریه وجود دارد. یکی به دلیل استقرار طوایفی از
ایلات پنجگانه در این منطقه میباشد و دیگری بنابر آنچه در فرهنگ آنندراج
زیر کلمه زنگان آمده است؛ چون پنج بلوک بود، آن را خمسه میگویند. که دلیل
دوم با شک و تردید همراه است.
در اوایل قرن دهم هجری به لحاظ نقل و انتقالات ایلات ناآرام مناطق که به
منظور ایجاد امنیت و جلوگیری از شورشهای محلی خوانین یکی از سیاستهای
زمامداران صفویه و قاجاریه بوده است، این استان از این پدیده سیاسی متأثر
شده و طوایفی از پنج ایل به نامهای شاهسون، اوصانلو، مقدم، بیات و
خدابندهلو را در خود جای داده است.