برای دیدن بازار کهن تبریز فقط کافی است نیم نگاهی به شهر اولین ها بیندازید. مهم نیست از کدام ورودی وارد شوید، از هر ورودی که بیایید و از هر کس که سراغ بزرگ ترین بازار سرپوشیده را بگیرید، بدون هیچ توضیحی شما را به سمت هسته مرکزی تبریز و بازار تاریخی آن راهنمایی و هدایت خواهند کرد.

حریمی از خشت و گل و گچ تو را به هزاران توی اصالت رهنمون می سازد. معمارانی که روح زندگی را در کالبد گل دمیدند و بازاری به قدمت تاریخ رقم زدند. نور در نوردر هم می آمیزد، صدا در صدا محو می شود و حجره در حجره به هم گره می خورد اینها را که کنار هم بگذاری می شود بازار تبریز.

بازار تبریز از سمت شرق به عالی قاپو (مجموعه کاخ های ولیعهد نشین) و از سمت غرب به مسجد جامع و از سمت شمال به بخش هایی از رودخانه مهرانه رود متصل شده است. مجموعه بازار تبریز بخش عمده ای از تبریز قدیم و بخش موثری از تبریز کنونی را در بر می گیرد و شامل هسته اصلی بازار، امتداد بازار حرمخانه و مسجد کبود و بازارچه سرخاب می باشد.

بازار تبریز همزاد تبریز است، ولی اطلاع دقیقی از زمان ساخت آن در دسترس نیست، این بازار حدود سه سده پیش و پس از وقوع زمین لرزه مهیب و تاریخی تبریز در سال ۱۱۹۳ هجری قمری بازسازی شده است و بسیاری از جهانگردان و مورخانی که از سده چهارم هجری تا دوره قاجار از این بازار دیدن کرده اند، درباره آن اطلاعاتی ارائه کرده اند.

از تیمچه امیر که دارای بزرگ ترین گنبد بازاربوده و به بازار طلافروشان مشهور است وارد می شویم. برق طلاهای موجود در این تیمچه چشم را می زند و یک لحظه به ذهن خطور می کند این تیمچه پاتوق خانم ها باشد. کسبه بازار با ذکر بسم الله کم کم شروع به بازکردن در چوبی حجره های خود کرده و جلوی حجره را آب و جارو می کنند و به ما که فکر می کنند شاید جزو اولین مشتریان بازارباشیم خوشامد گفته و به داخل دعوتمان می کنند. چند قدمی نرفته ایم که یکی از کسبه توجه مرا به خود جلب می کند او هنگام بازکردن در چوبی حجره خود اول اسکناسی داخل صندوق صدقه ای که روی دیوار حجره اش تعبیه شده می اندازد، علت را می پرسم می گوید مگر نه این که صدقه روزی را زیاد کرده و به مالم برکت می دهد.

از قلم و کاغذ موجود در دستم متوجه می شود که قصد نوشتن از بازار تبریز را دارم، می گوید بنویس: قدمت بازار تبریز با خود تبریز برابری می کند، طول آن یک کیلومتر بوده و تا کنون کسی نتوانسته ادعا کند که همه جای بازار را دیده و به تمام حجره ها، دالان ها، سراها و تیمچه های آن سر زده است. زیرا این بازار دارای ۵۵۰۰ حجره، ۲۶ سرا، ۲۰ تیمچه، ۳۰۰ راسته، دو چهارسوق، ۲۱ دالان، دو بازار، هشت بازارچه، هشت دروازه، ۲۷ مسجد، سه مقبره، یک زورخانه، دو کتابخانه، پنج حمام و یک کتابخانه است.

در این فکر بودم که او این اعداد و ارقام را از کجا می داند، انگار که متوجه افکار من شده باشد، گفت: به گفته هایم اعتماد نداری بیا نگاه کن با آمارهایی که سازمان میراث فرهنگی به مناسبت ثبت جهانی بازار تبریز تهیه کرده و در اختیار کسبه بازار قرار داده مو نمی زند. تازه همه بازار تبریز اینها نیست و بخشی از آنها از قلم افتاده است.

وقتی در بازار تبریز قدم می زنی از تنوع تیمچه ها، دالان ها، جنب و جوش ها و رفت و آمدهای موجود بازار به وجد می آیی؛ این بازار آنچنان تودرتوست که اگر به طورکامل با محوطه آن آشنا نباشی یک دفعه می بینی از یک گوشه دیگر تبریز سر در آوردی.

با هر سلیقه ای که وارد بازار شوی مطمئنا دست خالی برنمی گردی. اگر دوستدار وسایل سنتی و اصیل باشی کسبه بازار با روی خوش به نیازت پاسخ می دهند، اگر به دنبال وسایل لوکس و مد روز باشی می توانی در پاساژهای جدید التاسیس که در جوار بازار احداث شده اند به خواسته ات برسی. بازار تبریز با بافت کاملا سنتی، طاق ها و گنبدهای مقرنس بلند آن، سازه های آجری به هم پیوسته آن قدر دیدنی، متفاوت و جذاب از دیگر بازارهاست که اگر به قصد خرید نیز به این مکان نیامده باشی باز هم جنب و جوش این بازار ساعت ها تو را مجذوب خود می کند.

به همین منوال که در حال قدم زدن در بازارهستم خود را مقابل تیمچه بزازان و پارچه فروشان می بینم؛ تنوع پارچه های موجود در اینجا چشم هر بیننده و گردشگری را به خود خیره می کند.

حتما که آوازه چرم تبریز را شنیده اید اگر در صدد خرید کیف و کفش چرم اصل و دیگر مشتقات آن هستید، پس سری به تیمچه چرم که در دل همین بازار نهفته است بزنید و بعد از گشت و گذار در بازار چرم راه خود را به سوی تیمچه دباغ خانه، مسگران و پنبه چی بازار کج کنید.

اگر هنگام گشت و گذار در بازار تبریز در تابلوهای راهنما که نام تیمچه ها، دالان ها و راسته ها نوشته شده با بازار «یمنی دوز» برخورد کردید یک پیش زمینه ذهنی داشته باشید که یمنی نام نوعی کفش محلی شبیه «چارخ» است که درگذشته این راسته محل دوخت این نوع کفش بوده است. تیمچه شفیع و سراهای آقاشاهزاده از مشهورترین تیمچه ها و سراهای این بازار به شمار می روند.

اگر تا حدودی با دنیای تارو پود قالیبافی و فرش های دستباف و تابلوفرش ها آشنایی دارید، در این صورت نام تیمچه مظفریه تبریز برایتان آشناست زیرا تیمچه مظفریه محل داد و ستد انواع فرش و تابلو فرش های دستباف و نفیسی است که شاید شما بازاری به چنین سبک و سیاق را در دیگر بازارهای ایران نیابید؛ تیمچه مظفریه از لحاظ معماری دارای باشکوه ترین معماری در سطح بازار کهن تبریز است. علاوه بر اصناف و کسبه فرش فروش این بازار، فروش تابلوفرش ها از سوی دوره گرد ها در ابعاد ۷۰۳۵، ۷۰۵۰ ، ۶۰۸۰ از کرک و نخ به وفور به چشم می خورد و فروشندگان به دنبال مشتریان خاص خود هستند.

اگر در این کهن بازار پول نقد نیز همراه نداشتید یا با کسری بودجه مواجه شدید، نگران نباشید چون تمامی اصناف و کسبه به دستگاه های کارتخوان عضو شتاب مجهز هستند و می توانید کسری بودجه نقدی خود را جبران کنید.

فکر نکنید در بازار کهن تبریز از عطاری و ادویه جات گیاهی خبری نیست؛ نه! کمی از تیمچه های چرم، بلورفروشان، شیشه گرخانه، دباغ خانه دورتر شده و به تیمچه صفی می رسیم. در این تیمچه تا چشم کار می کند مغازه های عطاری، گیاهان دارویی و ادویه جات گیاهی و غذایی دیده می شود و عطر بسیار خوشی تمام تیمچه صفی را دربر گرفته و صدالبته می توانی کمیاب ترین گونه های گیاهی را در اینجا بیابی و به گفته کسبه این تیمچه ادویه جات گیاهی بازار تبریز مشتریان خاصی از سراسر کشور دارد که موارد مورد نیاز خود را به صورت سفارشی از بازار تبریز تهیه می کنند.

نحوه نامگذاری عناصر بازار به گونه ای بوده که گاهی براساس حرفه بازرگانان و صنعتگران بازار مانند دالان عباچی، گاهی به نام بانی و سازنده بازار یا راسته مانند تیمچه حاج ابوالقاسم، گاهی با توجه به موقعیت و محل بازار مانند مسجد جامع، گاهی بر حسب وطن یا مذهب بازرگانان و پیشه وران مانند سرای آلمانی ها و نیز گاهی با توجه به اندازه یا شکل خاص مانند بازار اوچ تیمچلر (سه تیمچه حاج شیخ) نامگذاری شده است.

اگر در زمستان گذرتان به بازار تبریز افتاد، در هر یک از سراها، تیمچه ها و دالان ها با فروشندگان سیب زمینی و تخم مرغ برخورد می کنید و مطمئنا در هوای سرد تبریز چیزی بهتر از این نمی تواند شما را راضی کند. هر چند قدم که جلوتر می روی بساط چای نیز رو به راه است و سماورهای بزرگی که دائم در حال جوشیدن هستند مطمئنا خستگی چند ساعت پیاده روی در محوطه بازار را از تن به در می کند. حال که مشغول صرف چای در بازار تبریز هستید اگر به فکر یک وعده غذا افتادید فکر نکنید که باید از بازار بیرون بروید نه، بازار تبریز در دل خود دارای غذاخوری های سنتی متعددی است که خیال همه مسافران و گردشگران را از بابت غذا راحت کرده است. همچنین اگر می خواهید برای وعده غذایی یک دیزی خوشمزه با سنگک داغ نوش جان کنید بدانید که بازار تبریز با وجود داشتن نانوایانی که اقدام به پخت نان لواش و سنگک می کنند این خواسته مشتریان و مسافران را نیز بی پاسخ نمی گذارند.

زمانی که شاهد داد و ستد میان مشتریان و کسبه بازار بودم نکته ای که برایم جالب بود این که اصلا هیچ گونه چانه زنی برای کاهش قیمت میان مشتریان و کسبه بازار وجود نداشت. نمی دانم شاید قیمت ها در اینجا مناسب تر از دیگر جاهای شهر و کشور است یا این که مردم تبریز اهل چانه زنی نیستند؛ پدیده ای که شاید کمتر بتوان در دیگر جاها سراغی از آن گرفت.

راستی در ابتدا گفتم که بازار تبریز دارای سه مقبره است یکی از این مقبره ها متعلق به آیت الله قاضی طباطبایی است. اهالی بازار تبریز احترام ویژه ای برای آیت الله قاضی طباطبایی قائلند، چون مقبره ایشان در دل همین بازار تجلی گاه عاشقان است، زیرا بازاریان و اهالی آذربایجان و تبریز ایشان را به نام خمینی آذربایجان می شناسند.

اگر بخواهیم (بازار تبریز) یازدهمین اثر ثبتی ایران را در فهرست آثار جهانی یونسکو با دیگر آثار همچون سازه های آبی شوشتر، چغازنبیل، تخت سلیمان، گنبد سلطانیه، مجموعه قره کلیسای آذربایجان، تخت جمشید و… مقایسه کنیم، باید گفت این آثار همگی جنبه موزه ای دارند که قدمت تاریخ آنها را باارزش کرده است، اما بازار تبریز به عنوان میراثی که حیات و زندگی در آن جاری است همچنان نقش پررنگی در حفظ حیات اقتصادی، سیاسی و تاریخی این سرزمین برعهده دارد.

وجه تسمیه تیمچه مظفریه

درباره وجه تسمیه این تیمچه یکی از ریش سفیدان تیمچه مظفریه می گوید:آن طوری که ما از آبا و اجداد خود شنیده ایم، زمانی که حاج شیخ (بانی این تیمچه) درصدد کلنگ زنی برای احداث این بنا بود، گفت: برای کلنگ زنی این تیمچه به دنبال کسی هستم که نماز صبحش قضا نشده باشد، بعد از مدتی که چنین کسی را نیافت خودش مجبور به کلنگ زنی این تیمچه شد. در زمان احداث این تیمچه مظفرالدین شاه برای بازدید مراجعه کرده و شروع به توصیف و تمجید این تیمچه می کند و ظاهرا در تلاش بوده که حاج شیخ راضی شده و بگوید: این ملک و تیمچه را به شما می بخشم و قابل شما را ندارد و پیشکش شما، اما در برابر تلاش های مظفرالدین شاه حاج شیخ می گوید: من اهل تعارف نیستم و فقط می توانم نام تیمچه را به نام شما بزنم؛ بنابراین پس از این مذاکرات بود که نام این تیمچه مظفریه نامیده شد.

معصومه درخشان